به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن
علیرضا ثقفی
حقوق زنان و تبعیض جنسیتی٬ احیای حقوق زنان، حقوق برابر اجتماعی، حق ارث، حق طلاق، حق کنترل بر بدن و دستمزد مساوی در برابر کار مساوی امروزه از طرف بسیاری از محافل فعال زنان و جنبش کارگری مطرح شده و پیگیری میشود. پنج سال پیش کانون مدافعان حقوق کارگری در سالنی سرپوشیده برنامهای برگزار کرد که در آن فعالان زنان و فعالان کارگری به موضوعات حقوق زنان و تبعیض جنسیتی پرداختند. (۱)
دستیابی به حقوق برابر زن و مرد، به خصوص با نگاه جنسیتیای که در چند دهه اخیر بر جامعه حاکم شده است و با توجه به زمینههای قبلی فرهنگی، در ایران بسیار مهم است، زیرا که بعضا به نظر میرسد که این نگاه در برخی بخشهای جامعه نهادینه شده باشد. از همین رو است که برای دستیابی به حقوق برابر زنان و مردان باید این نگاه جنسیتی از جامعه برداشته شود. جنبش مستقل کارگری نیز در یک دهه گذشته با طرح مباحث مختلف چون حق ارث٬ طلاق٬ دستمزد برابر، حق انتخاب پوشش و… قوانین موجود را به لحاظ نظری به چالش کشیده هر چند تا عملی شدن این خواستها راه زیادی در مقابلاش قرار گرفته است.
در دهههای گذشته، فریاد و مبارزات زنان هم چنان طنین خود را در مبارزات مختلف نشان میدهد. اما آنچه در این سالها از همه برجستهتر بوده، نگاه حکومتگران در باره مساله زن و اشاعه این نگاه به تمامی جامعه است. رسانههای همگام با نهادهای سرمایهداری نیز با نشان دادن برخی نظرات انحرافی، مشکل را به گردن نیروهای مترقی میاندازند تا شکست سیاسی سازمانهای سیاسی در نرسیدن به خواستهای برآمده از شکست سلطنت را در رابطه با مساله زنان بزرگ کنند و راه حل را در چارچوب رفرم در شرایط موجود جستجو کنند؛ در صورتی که در همان زمان، زنان مبارز در خیابانها بودند و در مقابل فرستادن زنان به خانه و حجاب اجباری مبارزه کردند. نیازی نیست که رسانههای خارج از میدان، شکست افراد و تغییر مواضعشان را به گردن کل یک جنبش سیاسی بیاندازند، زیرا که در نگاه عامیانه پیروزمندان محاکمه نمیشوند. اما پس از شکست نیروهای مترقی بعد از سرنگونی سلطنت و حاکمیت دوباره ارتجاع، به وجهی دیگر نگاههای حکومتی مسلط و رسانههای وابسته به آن، زن را تنها به صورت یک سوژه جنسی میبیند و این نگاه آنقدر گسترده شده که بعضا به باور عامه تبدیل شده است. هر چند که قبل از آن نیز به و جهی دیگر همان نگاه ها حاکم بود
از ابتدای شکلگیری، حکومت مذهبی با تمامی نهادهایش، زنان را به اجبار تعلیم میدادند که باید خودشان را از مرد بپوشانند و تفکیک جنسیتیای را بر زنان و مردان تحمیل کردند که از ابتدای تولد میان کودکان دختر و پسر ایجاد میشود تا بزرگتر شدن و به مدرسه رفتن و …. تداوم می یابد. این نگاه جنسیتی در تمامی این سالها مدام تبلیغ و تلاش بیوقفه برای نهادینه شدن آن صورت گرفته است. تبعیض جنسیتی بخشی از قانون نوشته و نانوشته است به گونهای که حتی زمانی که یک زن وارد فعالیت اجتماعی هم میشود، میداند که محدودیتهای بسیاری به او تحمیل میشود و باید خود را با این شرایط تطبیق دهد تا مورد قبول جامعه قرار گیرد و بتواند زندگی کند و بدون آنکه بخواهد، حتی اگر بالاترین تخصصها را داشته باشند تا خود را به این نگاه و عنوان نپذیرد، امکان رشد و ترقی ندارند. این باور چگونه ایجاد شده است و چگونه تداوم یافته که حتی تا اعماق جامعه پیش رفته است؟
این امر را زنانی که امروز وارد فعا لیتهای اجتماعی میشوند به وضو ح درک میکنند و میتوان نمونههای مشخص آن را در فعالیتهای مختلف اجتماعی مورد باز بینی قرار داد. یکی از موضوعات مهم اذیت و آزار جنسی و نوع پوشش در محیط کار، تحمیل فرهنگ مردسالاری و نگاه جنسیتی است که باید امروزه با توجه به شرائط جامعه ضروری است بیشتر به آن پرداخته شود. برای روشن شدن عمق فاجعه مشکلات زنان و تبعیض جنسیتی به طور نمونه به حرفه خبرنگاری نگاه کنیم که زنان تا حدود زیادی در آن موفقیت داشته و توانستهاند هم دوش مردان حرکت کنند.
بر اساس آمار دولت ۲۸۰۰۰ خبرنگار ثبت شده که از مجاری قانونی گذشتهاند، وجود دارد. طبق گزارش روزنامه کیهان ۴۰ درصد از این نیرو را زنان تشکیل میدهند. این آمار سال گذشته در ۱۴ بهمن اعلام شد. این رسانههای رسمی اعلام کردند که:
“تحقیق اخیر ماهنامه مدیریت ارتباطات از ۵۹ خبرنگار زن شاغل در رسانههای ایران نشان میدهد که ۹۰ درصد آنها حداقل یک بار در راه تهیه خبر با مزاحمت جنسی روبرو شدهاند که ۳۶ درصد آن از سوی مسوولان دولتی و غیردولتی اتفاق افتاده است. واکنش ۶۶ درصد خبرنگاران زن به این مزاحمتها بیاعتنایی بوده است.” (۲)
خبرنگاران زن را در نظر بگیرید که برای تهیه خبر به جائی میروند. آنها در زمینه کار خودشان تخصص دارند اما تمامی سازو کارها بر این قرار گرفته است که اگر خود را با در نگاههای جنسیتی نپذیرند موفقیتی بسیار کمی در انتظارشان است. از سردبیری که او را انتخاب میکند تا مصاحبه شوندهای که قبول میکند با او مصاحبه کند، تا فروشندهای که به او قلم و خودکار و وسائل خبرنگاری میفروشد تا افسری که به او گواهینامه رانندگی میدهد و هم چنین پرسنلی که او را ثبت نام میکنند و… همگان به او نگاه جنسیتی دارند و با او همانند یک جنس “درجه دو” رفتار میکنند. خبرنگار نیز باید برای موفقیت در کار خود بپذیرد که این نُرم این حرفه شده است. بسیاری از این خبرنگاران شاهد بودهاند، آنکه سر و وضعش مرتبتر بوده، لباس آراستهتری داشته و یا لبخندی با “عشوه” و معنادار زده، کارش بهتر پیش رفته و موفقتر بوده است. بارها مشاهده شده اگر دو زن همزمان به ادارهای وارد شدهاند، آن کسی زودتر کارش راه افتاده است که ظاهری آراستهتر و زیباتر و یا لبخندی بر لب داشته است. پس برای او مسیری باز میشود که او را سازمان یافته به آن راه بکشد و اگر به شیوه خود عمل کرد و طعم تلخ شکست و عدم موفقیت را در زمینههای فعالیت اجتماعی همواره با خود داشته باشد و یا راه دیگری را برگزیند و به مبارزهای هدفمند با کل این سیتم انسان ستیز بپردازد. بسیاری هم که مبارزه را در این زمینه چندان مفید نیابند، ممکن است به یک راهحل میانه تن میدهند تا بتوانند تا حدودی مشکلات کمرشکن زندگی را حل کند.
سه رَه پیداست:
نخستین: راه نوش و راحت و شادی به ننگ آغشته، اما رو به شهر و باغ و آبادی
دو دیگر: راهِ نیمش ننگ، نیمش نام اگر سر بر کنی غوغا، وگر دَم درکشی آرام
سه دیگر: راه بیبرگشت، بیفرجام بیا رهتوشه برداریم، قدم در راه بیبرگشت بگذاریم…
باید در نظر بگیریم که خبرنگاران به دلیل شغلشان، راحتتر و با اطمینان بیشتری از آزارهای جنسی صحبت و آن را افشا می کنند. آزاردهندگان آنان بعضا مصاحبهکنندگانی هستند که نمیتوانند چندان در ادامه شغل آنان موثر بوده و یا تصمیم گیرنده باشند در حالی که در رابطه منشی و مدیر، رابطه دکتر و پرستار، رابطه کارگر و کارفرما، استاد و دانشجو و یا سایر روابط اجتماعی مانند دریافت خدمات و یا مراجعه به بازار و تامین مایحتاج زندگی مسئله بدین گونه نیست و اغلب زنان، به خاطر ترس از بیکاری، بی آبرویی، گرسنگی و هزاران معضل دیگر دم بر نمیآورند. هر چند که خبر نگاران هم نیز از این امور مستثنی نیستند اما به دلیل شغل و حرفهشان راحتتر میتوانند فریاد خودشان را به گوش بقیه برسانند.
اگر تمامی این موارد را مد نظر قرار دهیم مسئله نگاه جنسیتی حاکم در جامعه نه تنها در مردان بلکه دربسیاری از زنان نیز نهادینه شده است٬ به خصوص که محرومیتهای جنسی و جدائی دو جنس از ابتدای کودکی برای همگان این تصور را تلقین کرده و آموزش میدهد. وقتی کودکی از ابتدا میآموزد که باید از جنس مخالف پرهیز کند و حق ندارد با جنس مخالف بازی کند یا در کنار او آموزش ببیند، از همان ابتدا در او نگاه جنسیتی ایجاد میشود و در نتیجه در جامعهای بیمار پس از این همه سال، نه تنها نگاه مردان بلکه نگاه زنان و کودکان هم به یکدیگر جنسیتی است و سالها نیاز است تا این جامعه بتواند از این جهت نیز درمان شود.
در حالی که دهها پرونده تجاوز به زنان از جانب برخی حکومتیان و صاحبان قدرت در دادگاهها مفتوح است و هر از چند گاه اعدام زنانی را شاهد هستیم که به خاطر دفاع از خودشان در برابر تجاوز مردان به جوخههای اعدام سپرده میشوند، عدهای فرصتطلب هم وجود دارند که با گرفتن بودجه از سازمانهای خیریهای و یا نهادهای ان. جی. او جهانی سریعا دست به کار میشوند تا به اصطلاح خودشان برای برخورد با این مشکلات بودجههای فراوان بگیرند و با آموزش از راه دور، بنیادها و نهادهای مقابله با آزار و اذیت زنان درست کنند و… حال باید به این نهادهای آموزشی گفت که زنان در درون کشور بسیار جلوتر از اینان فعالیت میکنند و حتی پوشش اجباری را به چالش کشیدهاند. زنان دولت را مجبور کردهاند که در نشریات رسمی خود بنویسند:
“آیا در اسلام حجاب اجباری است یا اختیاری…؟. بخشی از حکومت امروز، در اثر مبارزات زنان مجبور شده است که دیگر حجاب اجباری را مانند گذشته به عنوان پرچم بالا نبرد و به وضعیت موجود تن دهد.
قدرتمداران همراه با فرهنگ حاکم میخواهند زن را مجبور کنند تا بپذیرد که یک “جنس مونث” است. به همان گونه که یک کارگر مرد باید بپذیرد که یک “کالا” است و نیروی کارش را باید بفروشد تا بتواند زنده بماند. کارگر مرد باید در همه جا نشان دهد که برای سرمایه سودآوری دارد و گرنه هیچگاه کاری به دست نخواهد آورد. فرهنگ حاکم مبتنی بر نظام دینی، از آنجا که کاملا مردسالارانه و طبقاتی است، این نگاه را القاء میکند. در چنین جامعهای انسانها چارهای ندارند جز آنکه یا این مناسبات را بپذیرند و زندگی کنند و یا به مبارزهای بیامان با فرهنگ حاکم بپردازند. هر آن کس که نپذیرد که نیروی کارش را با نگاه جنسیتی بفروشد و کالا بودن خود را مورد سوال قرار دهد، باید همواره در تلاش و مبارزه باشد تا به دیگران بقبولاند که یک “جنس” نیست بلکه یک “انسان” است. هر چند حتا در چنین جامعهای برای مردان امکانات بیشتری وجود دارد به عنوان مثال بسیاری از شغلهای درآمدزا هم چنان در اختیار مردان است، مشاغل رسمی باقیمانده بیشتر در اختیار مردان است، دستمزدهای بالاتری را دریافت میکنند، میزان خشونت جنسیتی در محیط های کار برای مردان بسیار بسیار کمتر از زنان است و معمولا مختص می شود به کارگران کودک پسر میشود و…
چرا که نظام سرمایهداری به طور عمده مردسالار است، کل جامعه مردسالار است. تنها در سالهای اخیر با مباررزات ممتد زنان و مردانی که دیدگاه جنسیتی ندارند و با مناسبات مردسالارانه و قدرتمدارانه در کلیتش به مبارزه بر خواستهاند حضور زنان در حوزه های مختلف پر رنگتر شده است و این نظام بیش از پیش به چالش کشیده شده است. اکنون نیز باب جدیدی در مبارزات کارگران آغاز شده و آن به چالش کشیدن دید جنسیتی و زدودن آن از جامعه است. وظیفه مبارزان حقوق کارگران و زنان در این برهه است تا در این راستا فعالیت کنند.
به خوبی میدانیم که بسیاری از زنان و مردان مبارز به هیچ وجه حاضر نشدهاند در برابر فرهنگ حاکم تسلیم شوند. زندانهای کشور همواره انبوهی از زندانیان زنی را در خود داشته است که کار اساسی آنها دفاع از حقوق زنان و آزادیهای اجتماعی و ودفاع از حقوق کارگران و برابری زن و مرد بوده است. آنان روزنامهنگاران و نویسندگان و فعالان کارگری و اجتماعی مستقلی هستند که هیچ گاه تن به فرهنگ حاکم نداده و در برابر تمامی ستمها ایستادهاند و از حقوق زنان وکارگران با تمام وجود دفاع کردهاند و در این راه زندانها و شکنجهها و محرومیتها را به جان خریدهاند. نیازی به نام آوردن از همه آنان نیست زیرا آن قدر زیادند که امکان ذکر تمامی آنان در این مختصر نمیگنجد اما آنان نمایندگان انبوه زنان و مردان مبارزی هستند که تن به فرهنگ حاکم ندادهاند و در این دوران سیاه سرکوب همواره زندانها و شکنجه گاهها و میدانهای اعدام از وجود آنان خونابه رنگ بوده است. یاد تمامی آنانی که در این راه جان باختند و تمامی آنها که سالها حبس و زندان و شکنجه را تحمل کردند هیچ گاه از خاطره مبارزات مردم ما زدوده نخواهد شد بلکه بر تارک تاریخ خواهد درخشید و یاد همه آنان روزهای پیروزی را نوید میدهد و ما را امیدوار به روزگاری میکند که در آن دیگر استثمار انسان از انسان وجود نداشته باشد و زنان و مردان حقوقی برابر در جامعه انسانی داشته باشند و نگاه جنسیتی به موزههای تاریخ سپرده شود و از آن به عنوان دورانی شوم در زندگی انسانها یاد شود.
دور نیست آن روزگاران.
توضیحات
۱- موضوعات مورد بحث در این سمینار با نام جنبش کارگر، جنبش زنان در سایت کانون وجود دارد.
http://www.kanoonm.com/?s=%D8%B3%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%A7%D8%B1+%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4+%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%DB%8C+%D9%88+%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4+%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86+
(۲)https://www.hamshahrionline.ir/photo/482098/%D8%A7%DB%8C%D9(%86%D9%81%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C%DA%A9-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C